نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





دلتنگی

آنقدر باورت دارم

که اگر بگویی باران است

به حرمت صدایت خیس میشوم
 
 
این بار که آمدی

دستانت را روی قلبم بگذار

تا بفهمی این دل با دیدنت نمی تپد

میلرزد . . .




چقــــــدر غم انگیـــــز است...
 
 
 

 
 
 
هر چه بـــا هم تــــر ...
 
 
 
 

 
 
 
 
تنهاتــــــــر...
 
 
 

 
 
 

 
 
تنها برخی از
 
آدمها باران را احساس میکنند
 

بقیه فقط خیس می شوند...



دل...

این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک

دریا برایت دلتنگی میکند



حکایت عجیبی است حکایت این باران پاییزی

تنها را تنهاتر می کند...

عاشق را عاشق تر...

خدایا

 

 

 

این دلتنگی های ما را هیچ بارانی آرام

 

نمیکند


فکری کن


اشک ما طعنه میزند به باران رحمتت . .



آدم است دیگر!


گاهی دلش می خواهد کسی موهایش را نوازش کند


بوسه بر گونه اش بزند و آرام زیر نرمه گوشش بگوید:


دوستت دارم



وقتی سرت رو رو شونه های کسی میگذاری

که دوستش داری بزرگترین آرامش دنیا رو تو
 
خودت احساس میکنی

[+] نوشته شده توسط بهزاد در 12:36 | |









[+] نوشته شده توسط بهزاد در 20:21 | |







عاشق که میشوی////



"عاشق" که میشوی ،
همه چیز "بی علت" می شود ...
و تمام دنیا "علـت" میشود ،
تا "عـشق" را از تو بگیرد


[+] نوشته شده توسط بهزاد در 20:17 | |







یادت باشه



یادت باشددلت که شکست,سرت را بگیری بالا
تلافی نکن,فریاد نزن,شرمگین نباش
دل شکسته گوشه هایش تیز است
مبادا دل و دست آدمی که روزی
 دلدارت بود زخمی کنی به کین
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود
صبور باش و ساکت.


[+] نوشته شده توسط بهزاد در 20:13 | |







عشق یعنی؟؟؟؟؟

عشق فقط عزیزمو دوست دارم نیست..!!!


 

..عشق اینه که تو هر شرایطی باهاش باشی حتی اگه نفهمه..


 

.....عشق من اگر خدا بخواهد تا ابد در کنارت می مانم.....


[+] نوشته شده توسط بهزاد در 21:37 | |







تورو در خواب بینم کافیست

دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی ست

تو مرا باز رساندی به یقینم کافی ست

قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو

گاه گاهی که کنارت بنشینم کافی ست

گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم

گاهی از دور تو را خوب ببینم کافی ست

آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن

من همین قدر که گرم است زمینم کافی ست

من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه

برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

فکر کردن به تو یعنی غزلی شور انگیز

که همین شوق مرا، خوب ترینم! کافی ست


 


[+] نوشته شده توسط بهزاد در 16:5 | |







ای دلم زهر جدایی رو بخور

فقط حرفای دلمو مینویسم

از دار دنیا منم و یه ستاره
اونم که میخواد بره تنهام بذاره
هرچی که میگم نرو فایده نداره
میخواد دلم رو به زانو در بیاره
برای هرچیز یه بهونه میاره
تا میگم آخه میگه آخه نداره
میگم بیا تا یکی باشیم دوباره
آهسته آروم میگه نه با اشاره
پیشش میشینم تا بتونه دوباره
گذشته ها رو باز به خاطر بیاره
یادش بیاریم دل عاشق بیچاره
تو دنیا چیزی نداره جز ستاره
پا میشه میره منو تنها میذاره
با رفتنش رو دل من پا میذاره
از ابر چشمام بارون غم میباره
طفلی دل من که شده پاره پاره
من بی ستاره همه عمرم تباهه
روزای عمرم همه رنگ سیاهه
دونه به دونه نفسام بی ستاره
حتی یه ذره بوی زندگی نداره
بی اون نمیخوام دیگه زنده بمونم
جز اون نمیخوام واسه هیچکس بخونم
میرم یه گوشه تک و تنها بمیرم


[+] نوشته شده توسط بهزاد در 16:47 | |